رشد و پیشرفت ورزشکار در طولانیمدت
در دوچرخهسواری رقابتی، هدف، ترویج و افزایش استعداد از طریق تمرین و نشان دادن آن در مرحله رقابت است. استعدادها، سنگ بنای موفقیت هستند و به تمام جنبههای رشد و توسعه نفوذ میکنند، جنبههایی مثل مسیرها و جادههای شناسایی استعداد و گزینش آن. فرضیه پنهان در ورای این موضوع، این است که استعداد امری کلیدی است، اما استعداد اصلاً به چه معناست؟ آیا برنده شدن یک مسابقۀ محلی استعداد است، یا فقط برنده شدن در سطوح بینالمللی استعداد محسوب میشود؟ پوشیدن لباس مخصوص مسابقات توردوفرانس یا به دست آوردن عناوین KOM یا QOM؟ شاید داشتن امتیاز VO₂ max فوقالعاده یا شگفتزده کردن همتیمیها با نیرویی فوقالعاده استعداد هستند. ورزشکاران و مربیان معمولاً میگویند که وقتی استعداد را ببینند آن را میشناسند، اما مسیر رشد و پرورش استعداد، به این روشنی نیست. تعریف استعداد آسان است. بر طبق واژه نامۀ انگلیسی آکسفورد، استعداد به یک شایستگی یا توانایی طبیعی گفته میشود. معمولاً این طور تصور میشود که افراد بااستعداد، با توانایی ویژه یا هدیهای خدادادی برای انجام کارهای خاص متولد میشوند. از همین رو ورزشکاران بیش از بقیۀ افراد (افراد میانگین در یک جامعه) عملکرد ورزشی مناسب دارند. اما واژه "استعداد" معمولاً به صورت دقیق، تنها وقتی اطلاق میشود که فعالیت مورد نظر بیعیب و نقص انجام شده باشد. تلاش برای شناخت استعدادهای ویژه، کاری اشتباه و معمولاً زیانباراست. با وجود سادگی تعریف واژه استعداد، هرکسی که تمرین کرده و مسابقه داده باشد میفهمد که دوچرخهسواری رقابتی بسیار دشوار است. مسیری که از مراحل اولیۀ ورزش تا رسیدن به مراحل حرفهای طی میشود، دستاوردی بسیار پیچیدهتر از داشتن استعدادی طبیعی یا موتوری فوق انسانی است. همین طور، تلاش برای تعریف، درک، سنجش، دریافت و رشد و پرورش استعداد نیز خود به یک صنعت ورزشی چند میلیون دلاری تبدیل شده است. دهها کتاب، مقالات تحقیقاتی و متخصصان روی این موضوع تحقیق کردند اما هنوز مسیر یا فرمول ویژهای به دست نیامده است. شاید بهترین نقطه برای شروع، فهم این نکته باشد که شناسایی استعداد یا توانایی ذاتی، برای تعیین چرایی، چگونگی و امکان موفقیت یک ورزشکار در رقابت کافی نیست. برای مثال دانستن این نکته که سرعت میانگین دوچرخهسواران حرفهای در تور دو فرانس میزان X است یا این که یک دوچرخه سوار در سطح جهانی میتواند میزان Y وات نیرو بگذارد و به قله برسد یا راههای استفاده ورزشکاران از استعدادها و تواناییهای ذاتیشان برای رسیدن به بهترین نتایج، همه و همه بیاستفاده هستند. علاوه بر این در مطالعاتی که بر بهترین مسابقهدهندگان انجام شد، ورزشکاران حرفهای نشان دادند که در بالاترین مراحل، استعداد به تنهایی کافی نیست. به دلیل ماهیت پیچیدۀ عملکرد، بیشتر وقتها کسی که مدال طلا را در دست میگیرد، لزوماً بااستعدادترین ورزشکار نیست (گولد، دیفنباخ و مافت 2002). یک دیدگاه مفیدتر برای بیشینهسازی و کاربرد استعداد، تمرکز بر تسهیل رشد و پرورش طولانیمدت ورزشی و کاربرد و ایجاد تخصص خواهد بود.
روشی بهتر برای رشد و پیشرفت طولانیمدت ورزشی تمرکز بر پیشرفت ورزشکار برای افزایش عملکرد، مفهومی تازه ای نیست. اما مسیرهای سنتی بر مهارتهای حرکتی لازم در ورزش حرفهای تاکید کرده و معمولاً در مورد قرار دادن نیازهای شخصی و فرآیند پرورش مهارتهای فنی، ذهنی و تاکتیکی منجر به موفقیت ورزشی، کوتاهی کرده یا به آنها کمتوجه بودهاند. همان طور که نیل هندرسون (2013) مدیر شورای کمیته المپیک 2011 در ایالات متحده و مربی تایلور فینی دوچرخهسوار آمریکایی اشاره میکند؛ انگیزه، تمرکز رقابتی، توانایی سازگاری، تعادل، حفظ آرامش و رهبری عملکردهای برتری هستند که در کنار توانایی فیزیکی ورزش باید مورد توجه قرار بگیرند. این مفهوم با بیانیههای قوی از کمیته بینالمللی المپیک نیز همراستا است، بیانیههایی که به بهترین تمرینها و مسئولیتهایی اشاره دارد که افراد درگیر در رشد و پرورش ورزشکاران باید به آنها توجه داشته باشند. این موضوع "تمام جوانان و افراد ورزشکار را تشویق به اجرای" قوانین رشد و توسعه کیفی مدرک-محور کرد . در حالی که پیچیدگیهای عملکرد بالا امروز بهتر فهمیده میشوند، فکر کردن به استعداد "رو به رشد" نیز افزایش یافته است. آخرین چهارچوبهای توسعه ورزشی، بر رشد ورزش به صورت کلی به عنوان پایهای برای موفقیتهای مخصوص در ورزش، تاکید میکنند. مفاهیم روانی و آموزشیِ مربوط به چگونگی و زمان یادگیری و رشد افراد (بیلی و همکاران 2010)، به همراه تحقیقات در مورد طیف گسترده علوم مهم ورزشی شامل فیزیولوژی ورزشی، آموزش حرکتی، فیزیولوژی ورزشی کودکان، کنترل حرکت و حالات روانی ورزشی، در ساخت بهترین مدلهای طبقهبندی حال حاضر، استفاده شدهاند. یکی از مدلهای پیشرو در چهارچوب رشد و توسعه ورزشی، مدل رشد و توسعه کمیته بینالمللی المپیک در ایالات متحده است. این مدل بر برنامهریزی ورزشی، آموزش مربیگری و تصمیمگیری سیاستهای رشد و توسعه در تمام مراحل شرکت ورزشکار و به شکل بینالمللی در سازمانهای ورزشی، تاثیرگذار است. با وجود این که این مدلها برای طبقهبندیهای متفاوتی طراحی شده اند، شامل عناصری اند که به صورت قابل توجهی شبیه هم هستند. رشد و توسعه باکیفیت و طولانیمدت بر اساس این ایده بنا شده است که بهترین عملکرد، تنها از طریق روشی ایجاد میشود که با شرکت زودهنگام همراه است و بنیادی از تحقیقات فیزیکی میسازد (وایتهد 2010)، بر آمادگی شخصی توسعه تاکید دارد و از یک روش کیفی برای رشد و توسعه مناسب مهارتها استفاده میکند. این روش برای این طراحی شده که به تمام افراد فرصت رشد و توسعه مهارتهای لازم برای شرکت در فعالیتهای سالم و مفید فیزیکی را در طول عمر خود –جهت داشتن سلامت فیزیکی و روانی- بدهد.
5 مرحله تا تجربه بهتر از ورزش: مدل رشد و توسعه آمریکا، پیشرفت ورزشکار را از طریق مسیری نشان میدهد که پشتیبان یک تجربه ورزشی سالم بر اساس سطح و پتانسیل رشد فیزیکی، ذهنی و احساسی آن ورزشکار است. مرحله 1: کشف، یادگیری و بازی. سن 0 تا 12 سال مرحله 2: رشد و چالش. سن 10 تا 16 سال مرحله 3: تمرین و رقابت. سن 13 تا19 سال مرحله 4: حرفهای شدن در بهترین عملکرد. سن 15 سال به بالا مرحله 4: شرکت و موفقیت. سن 15 سال به بالا مرحله 5: پیشرفت و استادی. تمام طول عمر)
کمیته آموزش و پژوهش فدراسیون دوچرخه سواری-مازیار فرزاد
|