باران عشق در گرمای 45 درجه
یادداشت روز به قلم حامد قاسمی مدیر روابط عمومی فدراسیون
وقتی صحبت از خانواده میشود ناخودآگاه کلماتی چون تعصب،غیرت،محبت،مهربانی،همدلی،همبستگی، یکدلی و در آخر عشق کنار هم ردیف می شود.امروز این کلمات در خانواده بزرگ دوچرخه سواری کنار هم قرار گرفتند تا فقدان دختر محجوب و قهرمان شان بیشتر از هر زمانی حس شود.آنجا که صدای ضجه دختران دوچرخه سوار به گوش رسید صدای فقدان بیش از هر زمانی توی گوش مان پیچید.فقدان نگینی از خانواده بزرگ ورزش و البته دوچرخه سواری.بغض عجیبی در گلوی همه وجود داشت.از رییس فدراسیون تا نیروی خدماتی.همه منتظر تلنگری بودند برای ترکین این بغض.هیچ کدام از هم تیمی هایش طاقت خواندن نامه وداع با هم تیمی را نداشتند.وقتی قرعه به فروزان عبداللهی رسید تا مرثیه خداحافظی با رفیق دیرینه خود را بخواند بغض ها ترکید.امروز در آزادی تنها صدای یک خواهر و یک برادر تنی با زینب شنیده نمیشد.حالا دیگر خانواده زینب ساسانیان احساس تنهایی نمی کنند.آنها به چشم دیدند که دختر نوزده ساله شان چقدر در این محفل خواهر و برادر و پدر و مادر دارد.در این محفل غریبه ای وجود نداشت.ایستگاه محبت آزادی محل تجمع اعضای چند ده نفری خانواده بزرگ ساسانیان بود.اشک ها ریخته شد و باران محبت و عشق گرمای 45 درجه تهران را در برابر این باران همدلی خجل زده کرد.آری. امروز خانواده بزرگ دوچرخه سواری غم بزرگی را به دوش کشید.غمی که برادران باغیرت و پرافتخار زینب را در پیست آزادی به صف کرد تا به عشق خواهر کوچک خود دور افتخار بزنند.پیست آزادی دورهای افتخار زینب را هرگز فراموش نخواهد کرد.یکصدا و یکدل یاد و خاطره قهرمان دوچرخه سواری کشورمان را گرامی می داریم.روحت شاد زینب دختر دوچرخه سواری ایران زمین...
حامد قاسمی مدیر روابط عمومی
|